معنی فارسی doorweed

B1

گیاهانی که در اطراف در رشد می‌کنند، معمولاً نیاز به نگهداری دارند.

A type of plant that grows around doorways.

example
معنی(example):

گیاه دروازه‌ای در اطراف ورودی رشد کرده بود.

مثال:

The doorweed was growing around the entrance.

معنی(example):

شما باید گیاه دروازه‌ای را بردارید تا مسیر پاک شود.

مثال:

You need to remove the doorweed to clear the path.

معنی فارسی کلمه doorweed

: معنی doorweed به فارسی

گیاهانی که در اطراف در رشد می‌کنند، معمولاً نیاز به نگهداری دارند.