معنی فارسی dopped
B1به حالت سکون یا آرامش درآوردن؛ به طور غیررسمی به معنی خواب رفتن نیز میتواند باشد.
Slang term meaning to stop or fall asleep.
- VERB
example
معنی(example):
او قبل از رفتن به خانه در کافه توقف کرد.
مثال:
He dopped off at the cafe before heading home.
معنی(example):
ماشین به حالت سکون ناگهانی ایستاد.
مثال:
The car dopped to a stop suddenly.
معنی فارسی کلمه dopped
:
به حالت سکون یا آرامش درآوردن؛ به طور غیررسمی به معنی خواب رفتن نیز میتواند باشد.