معنی فارسی dormient

B1

حالت خواب یا خواب‌آلودگی، به‌ویژه در موجودات زنده.

Related to sleep or a state of dormancy.

example
معنی(example):

درختان خواب‌آلوده در بهار سرسبز بودند.

مثال:

The dormient trees were lush in the springtime.

معنی(example):

ما مشاهده کردیم که حیوانات خواب‌آلوده پس از زمستان بیدار شدند.

مثال:

We observed the dormient animals awakening after winter.

معنی فارسی کلمه dormient

: معنی dormient به فارسی

حالت خواب یا خواب‌آلودگی، به‌ویژه در موجودات زنده.