معنی فارسی dosis
A2دوز، مقدار مشخصی از دارو یا اشعه که برای درمان به فرد داده میشود.
A specific amount of medication or radiation administered to a patient for treatment.
- NOUN
example
معنی(example):
دوز دارو باید بهدقت تحت نظر قرار گیرد.
مثال:
The dosis of medication must be carefully monitored.
معنی(example):
هر دوز باید بر اساس نیازهای بیمار تنظیم شود.
مثال:
Each dosis should be adjusted based on the patient's needs.
معنی فارسی کلمه dosis
:
دوز، مقدار مشخصی از دارو یا اشعه که برای درمان به فرد داده میشود.