معنی فارسی doted
B1 /ˈdəʊtɪd/عشق ورزیدن به کسی، به ویژه با دقت و توجه زیاد، معمولاً به جوان‌ترها یا حیوانات خانگی.
To show excessive affection or love towards someone, often in a nurturing manner.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
(usually with on) To be weakly or foolishly fond of somebody.
مثال:
Little Bill's parents just keep doting on him.
معنی(verb):
To act in a foolish manner; to be senile.
adjective
معنی(adjective):
Stupid; foolish
معنی(adjective):
Half-rotten
مثال:
doted wood
example
معنی(example):
مادربزرگ به نوه‌هایش با محبت و هدایا عشق می‌ورزید.
مثال:
The grandmother doted on her grandchildren with affection and gifts.
معنی(example):
او به سگش عشق می‌ورزید و آن را مانند یکی از اعضای خانواده می‌دانست.
مثال:
He doted on his dog, treating it like a member of the family.
معنی فارسی کلمه doted
:
عشق ورزیدن به کسی، به ویژه با دقت و توجه زیاد، معمولاً به جوان‌ترها یا حیوانات خانگی.
