معنی فارسی douane
B1نهاد یا سازمانی که مسئول کنترل و بازرسی کالاها در مرزها و فرودگاهها است.
The authority responsible for customs inspection and control of goods at borders or airports.
- noun
noun
معنی(noun):
A custom house.
example
معنی(example):
گمرک تمام بارها را در فرودگاه بازرسی کرد.
مثال:
The douane inspected all the luggage at the airport.
معنی(example):
او مجبور بود کالاهایش را در گمرک اعلام کند.
مثال:
She had to declare her goods at the douane.
معنی فارسی کلمه douane
:
نهاد یا سازمانی که مسئول کنترل و بازرسی کالاها در مرزها و فرودگاهها است.