معنی فارسی doubtfulness
B2حالت یا ویژگی شک و تردید، عدم اطمینان.
The quality of being doubtful; uncertainty.
- NOUN
example
معنی(example):
شک او نسبت به طرح مشهود بود.
مثال:
Her doubtfulness about the plan was evident.
معنی(example):
شک و تردید میتواند به تردید منجر شود.
مثال:
Doubtfulness can lead to hesitation.
معنی فارسی کلمه doubtfulness
:
حالت یا ویژگی شک و تردید، عدم اطمینان.