معنی فارسی doughface

B1

صورت خمیری، اصطلاحی غیررسمی برای توصیف ظاهری بی‌حال یا شلوغ.

An informal term used to describe a dull or puffy face.

example
معنی(example):

او بعد از پرواز طولانی مانند یک صورت خمیری به نظر می‌رسید.

مثال:

He looked like a doughface after the long flight.

معنی(example):

زمینه صورت خمیری او نشان می‌دهد که او خسته است.

مثال:

Her doughface expression indicated she was tired.

معنی فارسی کلمه doughface

: معنی doughface به فارسی

صورت خمیری، اصطلاحی غیررسمی برای توصیف ظاهری بی‌حال یا شلوغ.