معنی فارسی dowd

B1 /daʊd/

ظاهر نامناسب، بی‌روح یا غیرجذاب که به افرادی که به مد توجه نمی‌کنند، نسبت داده می‌شود.

A dull or shabby appearance.

noun
معنی(noun):

A dowdy person, especially a woman; a frump.

example
معنی(example):

او در لباس‌های قدیمی و فرسوده‌اش خسته به نظر می‌رسید.

مثال:

He looked dowd in his old, worn-out clothes.

معنی(example):

ظاهر خسته او منعکس‌کننده شخصیت زنده‌اش نبود.

مثال:

Her dowd appearance did not reflect her vibrant personality.

معنی فارسی کلمه dowd

: معنی dowd به فارسی

ظاهر نامناسب، بی‌روح یا غیرجذاب که به افرادی که به مد توجه نمی‌کنند، نسبت داده می‌شود.