معنی فارسی dowering

B1

فرایند یا عمل تهیه ثروت برای شخص به ویژه در هنگام ازدواج، به عنوان یک هبه.

The act of providing a dowry, especially during marriage as a gift.

verb
معنی(verb):

To give a dower or dowry.

معنی(verb):

To endow.

example
معنی(example):

دَوارن شدن یک سنت مهم در کشور او بود.

مثال:

Dowering was an important tradition in her country.

معنی(example):

رسم دَوارن شدن ریشه‌های خود را در سنت‌های باستانی دارد.

مثال:

The custom of dowering has its roots in ancient practices.

معنی فارسی کلمه dowering

: معنی dowering به فارسی

فرایند یا عمل تهیه ثروت برای شخص به ویژه در هنگام ازدواج، به عنوان یک هبه.