معنی فارسی downchanging
B1کاهش و تغییر در ماهیت یا کیفیت به منظور بهبود وضعیت یا عملکرد.
The process of adjusting or reducing elements to create a more favorable or efficient outcome.
- VERB
example
معنی(example):
تغییرات منفی در طراحی به تیم کمک کرد تا به طور مؤثرتری کار کند.
مثال:
Downchanging the layout helped the team work more efficiently.
معنی(example):
او در حال کاهش بار کاری خود است تا تعادل بهتری بین کار و زندگی داشته باشد.
مثال:
She is downchanging her workload to achieve better work-life balance.
معنی فارسی کلمه downchanging
:
کاهش و تغییر در ماهیت یا کیفیت به منظور بهبود وضعیت یا عملکرد.