معنی فارسی downhole
B1مربوط به قسمت زیرین زمین یا حفاری، به ویژه در صنعت نفت و گاز.
Relating to operations or conditions that occur below the surface of the ground.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Occurring in the drilled bore of an oil well either underground or undersea.
example
معنی(example):
مهندس یک ابزار زیرزمینی برای پروژه‌های حفاری طراحی کرد.
مثال:
The engineer designed a downhole tool for drilling projects.
معنی(example):
آنها دما را در زیر زمین در حین آزمایش اندازه‌گیری کردند.
مثال:
They measured the temperature downhole during the test.
معنی فارسی کلمه downhole
:
مربوط به قسمت زیرین زمین یا حفاری، به ویژه در صنعت نفت و گاز.
