معنی فارسی downily
B1به گونهای صحبت کردن یا رفتار کردن که از بالا به دیگران نگاه شود، با تحقیر یا تمسخر.
In a manner that shows condescension or disdain.
- ADVERB
example
معنی(example):
او با لحن تحقیرآمیز صحبت کرد تا نفرتش را ابراز کند.
مثال:
She spoke downily to express her contempt.
معنی(example):
لحنی که او استفاده کرد تحقیرآمیز و ناامیدکننده بود.
مثال:
The tone he used was downily dismissive.
معنی فارسی کلمه downily
:
به گونهای صحبت کردن یا رفتار کردن که از بالا به دیگران نگاه شود، با تحقیر یا تمسخر.