معنی فارسی downrate

B2

کاهش اعتبار یا نمره‌گذاری برای یک محصول، خدمات یا دارایی به دلیل تغییر در شرایط یا عملکرد.

To assign a lower rating or value to something, often due to decreased performance or demand.

verb
معنی(verb):

To give something a lower rating.

example
معنی(example):

شرکت تصمیم گرفت به دلیل تقاضای کم، محصول را کاهش اعتبار دهد.

مثال:

The company decided to downrate the product due to low demand.

معنی(example):

سرمایه‌گذاران ممکن است به‌دلیل عملکرد اخیر، سهام را کاهش اعتبار دهند.

مثال:

Investors may downrate a stock based on its recent performance.

معنی فارسی کلمه downrate

: معنی downrate به فارسی

کاهش اعتبار یا نمره‌گذاری برای یک محصول، خدمات یا دارایی به دلیل تغییر در شرایط یا عملکرد.