معنی فارسی downturned

B1

افتاده، به حالتی گفته می‌شود که در آن چیزی به سمت پایین خم شده است، معمولاً به چهره یا لبخند اشاره دارد.

Describing a frown or expression where the corners of the mouth or features are turned downward.

adjective
معنی(adjective):

Turned downwards

example
معنی(example):

او وقتی خبر بد را شنید، حالت چهره‌ای ناراحت و افتاده داشت.

مثال:

He had a downturned expression when he heard the bad news.

معنی(example):

گوشه‌های افتاده دهان او نشان دهنده ناامیدی‌اش بود.

مثال:

The downturned corners of her mouth indicated her disappointment.

معنی فارسی کلمه downturned

: معنی downturned به فارسی

افتاده، به حالتی گفته می‌شود که در آن چیزی به سمت پایین خم شده است، معمولاً به چهره یا لبخند اشاره دارد.