معنی فارسی downvotes

B1

رأی‌هایی که نشان‌دهنده عدم رضایت یا پشتیبانی از محتوای خاصی هستند.

Votes indicating disapproval or lack of support for a specific piece of content.

verb
معنی(verb):

To vote against, reducing a cumulative tally of popularity.

example
معنی(example):

این پست بعد از مناظره تعداد زیادی رأی منفی گرفت.

مثال:

The post received a lot of downvotes after the debate.

معنی(example):

رأی‌های منفی می‌توانند بر روی دید پست تأثیر بگذارند.

مثال:

Downvotes can affect the visibility of a post.

معنی فارسی کلمه downvotes

: معنی downvotes به فارسی

رأی‌هایی که نشان‌دهنده عدم رضایت یا پشتیبانی از محتوای خاصی هستند.