معنی فارسی downzoning
B2فرایند تغییر زونینگ یک منطقه به منظور کاهش تراکم و حفظ ویژگی‌های خاص آن.
The act of changing a land use zoning to allow for less intense development.
- verb
verb
معنی(verb):
To change an area or property to a less restrictive zoning
example
معنی(example):
کاهش مجوز ساخت و ساز معمولاً برای حفظ ویژگی‌های یک جامعه اجرا می‌شود.
مثال:
Downzoning is often implemented to preserve the character of a community.
معنی(example):
طرح کاهش زونینگ با واکنش‌های متفاوتی از سوی ساکنان مواجه شد.
مثال:
The downzoning plan was met with mixed reactions from residents.
معنی فارسی کلمه downzoning
:
فرایند تغییر زونینگ یک منطقه به منظور کاهش تراکم و حفظ ویژگی‌های خاص آن.
