معنی فارسی dowset

B1

دوسِت، ابزاری برای مشخص کردن مکان آب‌های زیرزمینی.

A small tool used in the process of dowsing.

example
معنی(example):

یک دوسِت ابزاری کوچک است که برای دوسینگ استفاده می‌شود.

مثال:

A dowset is a small tool used for dowsing.

معنی(example):

او یک دوسِت خرید تا به او کمک کند منبع آب را پیدا کند.

مثال:

She bought a dowset to help her find the water source.

معنی فارسی کلمه dowset

: معنی dowset به فارسی

دوسِت، ابزاری برای مشخص کردن مکان آب‌های زیرزمینی.