معنی فارسی dragshoe
B2کفش جابجایی، ابزاری در خودروها و دوچرخهها برای کنترل سرعت و بهبود چسبندگی.
A device placed on a vehicle to enhance grip and manage speed.
- NOUN
example
معنی(example):
کفش جابجایی برای کنترل سرعت در مسابقات درگ ضروری است.
مثال:
The dragshoe is essential for controlling speed in drag racing.
معنی(example):
او یک کفش جابجایی روی دوچرخهاش نصب کرد تا چسبندگی بهتری داشته باشد.
مثال:
He installed a dragshoe on his bike for better grip.
معنی فارسی کلمه dragshoe
:
کفش جابجایی، ابزاری در خودروها و دوچرخهها برای کنترل سرعت و بهبود چسبندگی.