معنی فارسی drailed
B1فعل گذشته خارج شدن از ریل، به معنای اینکه وسیله نقلیهای از ریل خود خارج شده است.
The past tense of derail, meaning a vehicle has come off its tracks.
- VERB
example
معنی(example):
قطار در طوفان از ریل خارج شد و موجب تأخیر گردید.
مثال:
The train drailed during the storm, causing delays.
معنی(example):
پس از حادثه خارج شدن از ریل، اقدامات ایمنی مورد بررسی قرار گرفت.
مثال:
After the drailed incident, safety measures were reviewed.
معنی فارسی کلمه drailed
:
فعل گذشته خارج شدن از ریل، به معنای اینکه وسیله نقلیهای از ریل خود خارج شده است.