معنی فارسی drainboard
A2تخته‌ای که آب حاصل از ظرف‌های شسته‌شده روی آن جمع و در نهایت تخلیه می‌شود.
A flat surface adjacent to a sink where washed dishes can drain and dry.
- noun
noun
معنی(noun):
A slightly elevated and inclined surface, designed so that wet objects can be placed on that surface, and water on those objects can drip or drain away.
example
معنی(example):
ظرف‌ها روی تخته‌ی آب‌کشی قرار داده شدند تا خشک شوند.
مثال:
The dishes were placed on the drainboard to dry.
معنی(example):
یک تخته‌ی آب‌کشی در آشپزخانه برای مدیریت ظرف‌های شسته کمک‌کننده است.
مثال:
A drainboard is helpful in a kitchen for managing cleaning dishes.
معنی فارسی کلمه drainboard
:
تخته‌ای که آب حاصل از ظرف‌های شسته‌شده روی آن جمع و در نهایت تخلیه می‌شود.
