معنی فارسی drang
B2جران، ولایتی ناگهانی از احساسات یا احساسات شدید.
A surge or flood of emotion, often sudden and overwhelming.
- NOUN
example
معنی(example):
زمانی که خبر منتشر شد، ناگهان جریانی از احساسات به وجود آمد.
مثال:
There was a sudden drang of emotions as the news broke.
معنی(example):
جریان هیجان کل اتاق را در طول اجرا پر کرده بود.
مثال:
The drang of excitement filled the room during the performance.
معنی فارسی کلمه drang
:
جران، ولایتی ناگهانی از احساسات یا احساسات شدید.