معنی فارسی drave

B1

درایو، حرکتی به جلو یا هدایت یک شیء یا موجود زنده به مکانی دیگر.

An archaic form of the verb 'drive', meaning to move or guide something.

example
معنی(example):

او دام‌ها را صبح زود به چراگاه راند.

مثال:

He drave the cattle to the pasture early in the morning.

معنی(example):

در گذشته، مردم دام‌های خود را مسافت‌های طولانی راندند.

مثال:

In the past, people drave their livestock across long distances.

معنی فارسی کلمه drave

: معنی drave به فارسی

درایو، حرکتی به جلو یا هدایت یک شیء یا موجود زنده به مکانی دیگر.