معنی فارسی drawboy

B1

پسر یا نوجوانی که به کشیدن و ترسیم مشغول است.

A boy or young male who is involved in drawing and sketching.

example
معنی(example):

پسر نقاش در طراحی‌ها به هنرمند کمک کرد.

مثال:

The drawboy helped the artist with sketches.

معنی(example):

یک پسر نقاش ماهر می‌تواند ایده‌ها را به واقعیت تبدیل کند.

مثال:

A skilled drawboy can bring ideas to life.

معنی فارسی کلمه drawboy

: معنی drawboy به فارسی

پسر یا نوجوانی که به کشیدن و ترسیم مشغول است.