معنی فارسی drearly
B1افسرده، غمانگیز و دلزده، به حالتی اشاره دارد که در آن احساس بیرمقی و کمحوصلگی میشود.
Lacking in cheer or vitality; dull and moody.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
روز افسردهای بود با باران مداوم و آسمانهای خاکستری.
مثال:
It was a drearly day with constant rain and gray skies.
معنی(example):
جو احساس افسردگی میکرد در حالی که منتظر بودیم خورشید بیفتد.
مثال:
The atmosphere felt drearly while we waited for the sun to come out.
معنی فارسی کلمه drearly
:
افسرده، غمانگیز و دلزده، به حالتی اشاره دارد که در آن احساس بیرمقی و کمحوصلگی میشود.