معنی فارسی drengh

B1

اصطلاح مربوط به یک فرایند یا روش خاص، معمولاً در زمینه‌ای فنی یا علمی.

A term related to a specific process or method, often in a technical or scientific context.

example
معنی(example):

در این فرایند، درنگ بسیار پیچیده بود.

مثال:

The drengh used in the process was quite complex.

معنی(example):

او درنگ را توضیح داد تا همه مطمئن شوند که فهمیدند.

مثال:

He explained the drengh to ensure everyone understood.

معنی فارسی کلمه drengh

: معنی drengh به فارسی

اصطلاح مربوط به یک فرایند یا روش خاص، معمولاً در زمینه‌ای فنی یا علمی.