معنی فارسی dretch
B1به معنای دلتنگی کردن یا بیمیلی نسبت به چیزی.
To express reluctance or distaste; a form of complaint.
- VERB
example
معنی(example):
او به فکر انجام کارهایش دچار دلتنگی به نظر میرسید.
مثال:
He seemed to dretch at the thought of doing his chores.
معنی(example):
او زمانی که او درباره بار کاری سنگین صحبت کرد، دلتنگی کرد.
مثال:
She began to dretch when he mentioned the heavy workload.
معنی فارسی کلمه dretch
:
به معنای دلتنگی کردن یا بیمیلی نسبت به چیزی.