معنی فارسی dringle
B1درینگل، وسیلهای برای اندازهگیری حجم مایعات یا مواد در آشپزی.
A tool used to measure the volume of liquids or ingredients in cooking.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک درینگل برای اندازهگیری مواد استفاده کرد.
مثال:
He used a dringle to measure the ingredients.
معنی(example):
دستور آشپزی برای دقت به یک درینگل خاص احتیاج داشت.
مثال:
The recipe called for a specific dringle for accuracy.
معنی فارسی کلمه dringle
:
درینگل، وسیلهای برای اندازهگیری حجم مایعات یا مواد در آشپزی.