معنی فارسی drive a hard bargain
B2فشرده چانه زنی کردن، توافق برای رسیدن به بهترین نتیجه مالی.
To negotiate forcefully for a favorable deal.
- verb
verb
معنی(verb):
Negotiate forcefully.
example
معنی(example):
او میداند چگونه در خرید یک ماشین شماره زیرین بگذارد.
مثال:
She knows how to drive a hard bargain when buying a car.
معنی(example):
او همیشه در مذاکرات سخت چانهزنی میکند.
مثال:
He always drives a hard bargain during negotiations.
معنی فارسی کلمه drive a hard bargain
:
فشرده چانه زنی کردن، توافق برای رسیدن به بهترین نتیجه مالی.