معنی فارسی drive-
B1رانندگی، عمل کنترل و هدایت یک وسیله نقلیه، مانند اتومبیل یا کامیون، است.
To control and operate a vehicle.
- VERB
example
معنی(example):
رانندگی به معنای کنترل یک وسیله نقلیه است.
مثال:
To drive means to operate a vehicle.
معنی(example):
او در سن شانزده سالگی رانندگی را آموخت.
مثال:
He learned to drive at the age of sixteen.
معنی فارسی کلمه drive-
:
رانندگی، عمل کنترل و هدایت یک وسیله نقلیه، مانند اتومبیل یا کامیون، است.