معنی فارسی driveller
B1فردی که به طور مکرر و بیفایده صحبت میکند، بدون اینکه محتوا یا هدف واضحی داشته باشد.
A person who talks continuously and incoherently, usually about trivial matters.
- noun
noun
معنی(noun):
Someone who drivels.
معنی(noun):
The pole used to launch the beer-soaked cloth in the game of dwile flonking.
example
معنی(example):
یک فرد بیمعنی به طور مداوم صحبت میکند بدون اینکه منطقی باشد.
مثال:
A driveller tends to go on and on without making sense.
معنی(example):
او نتوانست تحمل کند که در مهمانی با یک فرد بیمعنی باشد.
مثال:
She couldn't stand the driveller at the party.
معنی فارسی کلمه driveller
:
فردی که به طور مکرر و بیفایده صحبت میکند، بدون اینکه محتوا یا هدف واضحی داشته باشد.