معنی فارسی drof
B1رها کردن، گذاشتن یک ایده یا برنامه به دلیل عدم موفقیت یا نیاز به تغییر.
To abandon an idea or plan because it is not working or needs to be changed.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از تفکر بسیار، تصمیم گرفت که ایده را رها کند.
مثال:
He decided to drof the idea after much thought.
معنی(example):
گاهی اوقات بهترین کار این است که چیزهایی را که جواب نمیدهند، رها کنیم.
مثال:
Sometimes it's best to drof things that aren't working.
معنی فارسی کلمه drof
:
رها کردن، گذاشتن یک ایده یا برنامه به دلیل عدم موفقیت یا نیاز به تغییر.