معنی فارسی drop a dime on

B2

گزارش دادن یا افشاگری درباره شخصی به مقام‌های مسئول، به ویژه درباره فعالیت‌های غیرقانونی.

To inform the police or authorities about someone's wrongdoing.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت خبر دزدان را به پلیس بدهد.

مثال:

He decided to drop a dime on the criminals.

معنی(example):

اگر خبر او را به پلیس بدهی، او دستگیر خواهد شد.

مثال:

If you drop a dime on him, he'll be caught.

معنی فارسی کلمه drop a dime on

: معنی drop a dime on به فارسی

گزارش دادن یا افشاگری درباره شخصی به مقام‌های مسئول، به ویژه درباره فعالیت‌های غیرقانونی.