معنی فارسی drop asleep
B1به خواب رفتن، فرایندی طبیعی که در آن فرد به تدریج خوابش میبرد.
To fall into a state of sleep.
- VERB
example
معنی(example):
من معمولاً در حین خواندن در شب به خواب میروم.
مثال:
I usually drop asleep while reading at night.
معنی(example):
بعد از یک روز طولانی، روی مبل به خواب رفتم.
مثال:
After a long day, I dropped asleep on the couch.
معنی فارسی کلمه drop asleep
:
به خواب رفتن، فرایندی طبیعی که در آن فرد به تدریج خوابش میبرد.