معنی فارسی droppingly

B1

به معنای به طور ناگهانی یا بدون کنترل در حال افتادن یا کم شدن.

In a manner that implies a sudden or uncontrolled loss.

example
معنی(example):

گیاه در طول زمستان به طور ناگهانی برگ‌هایش را از دست داد.

مثال:

The plant droppingly lost its leaves during the winter.

معنی(example):

او به طور ناگهانی درباره شکست‌های اخیرش صحبت کرد.

مثال:

He spoke droppingly about his recent failures.

معنی فارسی کلمه droppingly

: معنی droppingly به فارسی

به معنای به طور ناگهانی یا بدون کنترل در حال افتادن یا کم شدن.