معنی فارسی dropwise
B1به صورت قطرهقطره، به روشی که مایعات به تدریج و به صورت قطرهای ریخته شوند.
In a manner that allows the substance to be released in drops.
- ADVERB
example
معنی(example):
مایع به تدریج و به صورت قطرهقطره به داخل ظرف ریخته شد.
مثال:
The liquid was poured dropwise into the container.
معنی(example):
او محلول را به صورت قطرهقطره اضافه کرد تا از ریختن جلوگیری کند.
مثال:
She added the solution dropwise to avoid spills.
معنی فارسی کلمه dropwise
:
به صورت قطرهقطره، به روشی که مایعات به تدریج و به صورت قطرهای ریخته شوند.