معنی فارسی drossel

B1

دروسل نام عمومی برای گونه‌ای از گنجشک‌ها است که به خاطر آوازشان شناخته می‌شوند.

A common name for a type of small bird, often known for its song.

example
معنی(example):

دروسل نوعی گنجشک است که در اروپا یافت می‌شود.

مثال:

A drossel is a type of sparrow found in Europe.

معنی(example):

دروسل در بهار به طرز زیبایی آواز می‌خواند.

مثال:

The drossel sings beautifully during spring.

معنی فارسی کلمه drossel

: معنی drossel به فارسی

دروسل نام عمومی برای گونه‌ای از گنجشک‌ها است که به خاطر آوازشان شناخته می‌شوند.