معنی فارسی drossy
B1دمدمی، به معنای مواد بیفایده یا ناخالصی در فلزات یا نوشتههای بیکیفیت.
Containing or resembling dross; worthless or scum-like.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستگاه قدیمی فلز دمدمی تولید میکرد که مفید نبود.
مثال:
The old machine produced drossy metal that was not useful.
معنی(example):
نوشتار دمدمی دانشآموز کمبود وضوح را نشان میدهد.
مثال:
The drossy writing of the student showed a lack of clarity.
معنی فارسی کلمه drossy
:
دمدمی، به معنای مواد بیفایده یا ناخالصی در فلزات یا نوشتههای بیکیفیت.