معنی فارسی drusy
B1به معنی وجود بلورهای کوچک و درخشان روی سطح ماده معدنی است.
Referring to the presence of small, sparkling crystals on the surface of a mineral.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a druse.
example
معنی(example):
معدنهای دروزی معمولاً بهدلیل بلورهایش ظاهر درخشان دارند.
مثال:
Drusy minerals often exhibit a sparkling appearance due to the crystals.
معنی(example):
کوارتز دروزی بهدلیل ظاهر منحصر به فردش در جواهرسازی استفاده شد.
مثال:
The drusy quartz was used in jewelry because of its unique look.
معنی فارسی کلمه drusy
:
به معنی وجود بلورهای کوچک و درخشان روی سطح ماده معدنی است.