معنی فارسی dry monsoon

B2

فصل خشک در مناطق گرمسیری که بارندگی زیادی ندارد.

The dry season in tropical regions characterized by little rainfall.

example
معنی(example):

مونسان خشک آب کافی برای کشاورزی تأمین نمی‌کند.

مثال:

The dry monsoon does not provide enough water for agriculture.

معنی(example):

در طول مونسان خشک، بسیاری از گیاهان برای زنده ماندن دچار مشکل می‌شوند.

مثال:

During the dry monsoon, many plants struggle to survive.

معنی فارسی کلمه dry monsoon

: معنی dry monsoon به فارسی

فصل خشک در مناطق گرمسیری که بارندگی زیادی ندارد.