معنی فارسی dry-salted

B1

گوشت یا غذایی که به روش خشک نمک زده شده‌است، معمولاً برای افزایش عمر و طعم.

Food that has been preserved by applying salt in a dry form.

verb
معنی(verb):

To cure (meat) by salting and drying it.

example
معنی(example):

ماهی برای تقویت طعمش به صورت خشک نمک زده شد.

مثال:

The fish was dry-salted to enhance its flavor.

معنی(example):

گوشت‌های خشک نمک‌زده می‌توانند برای مدت طولانی نگهداری شوند.

مثال:

Dry-salted meats can be stored for long periods.

معنی فارسی کلمه dry-salted

: معنی dry-salted به فارسی

گوشت یا غذایی که به روش خشک نمک زده شده‌است، معمولاً برای افزایش عمر و طعم.