معنی فارسی dry-shaved

B1

صفتی که به حالت اصلاح شده با تیغ بدون آب اشاره دارد.

An adjective referring to the condition of having been shaved dry using a razor.

example
معنی(example):

او بعد از اینکه صبح به صورت خشک اصلاح کرد، تازه به نظر می‌رسید.

مثال:

He looked fresh after he dry-shaved this morning.

معنی(example):

مرد اصلاح خشک کرده بود و برای مصاحبه آماده بود.

مثال:

The man was dry-shaved and ready for the interview.

معنی فارسی کلمه dry-shaved

: معنی dry-shaved به فارسی

صفتی که به حالت اصلاح شده با تیغ بدون آب اشاره دارد.