معنی فارسی dryland
B2خشکی، زمینی است که دارای رطوبت کمی است و معمولاً در آن کشاورزی غیر آبی انجام میشود.
Land characterized by low moisture, often requiring specific agricultural practices.
- noun
noun
معنی(noun):
Land that is arid, but not so dry as to be a desert.
example
معنی(example):
اکوسیستم خشکی خانه بسیاری از گیاهان منحصر به فرد است.
مثال:
The dryland ecosystem is home to many unique plants.
معنی(example):
کشاورزی خشکی در مناطق خشک ضروری است.
مثال:
Dryland farming is essential in arid regions.
معنی فارسی کلمه dryland
:
خشکی، زمینی است که دارای رطوبت کمی است و معمولاً در آن کشاورزی غیر آبی انجام میشود.