معنی فارسی dryly
B2 /ˈdɹaɪ.li/خشک به معنای بیاحساس و بدون هیجان صحبت کردن یا نوشتن است.
In a manner that is devoid of emotion or enthusiasm.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
In a dry manner.
example
معنی(example):
او به صورت خشک درباره موضوع جدی صحبت کرد.
مثال:
He spoke dryly about the serious topic.
معنی(example):
او به صورت خشک پاسخ داد و هیچ علاقهای نشان نداد.
مثال:
She replied dryly, showing no interest.
معنی فارسی کلمه dryly
:
خشک به معنای بیاحساس و بدون هیجان صحبت کردن یا نوشتن است.