معنی فارسی dubitably
B1به طور غیر قابل انکار، به طور واضح.
In a manner that is open to doubt; without a doubt.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بدون شک بهترین بازیکن تیم بود.
مثال:
He was, dubitably, the best player on the team.
معنی(example):
بدون شک، دیدگاههای او نحوه تفکر ما را تغییر داد.
مثال:
Dubitably, her insights changed the way we think.
معنی فارسی کلمه dubitably
:
به طور غیر قابل انکار، به طور واضح.