معنی فارسی dubonnet
B1نوعی نوشیدنی الکلی طعمدار که معمولاً به عنوان پیشنوشیدنی مصرف میشود.
A fortified wine flavored with herbs and spices, often served as an aperitif.
- noun
noun
معنی(noun):
The reddish purple colour of the apéritif Dubonnet.
example
معنی(example):
او از یک لیوان دوبونیت در یک عصر گرم لذت برد.
مثال:
He enjoyed a glass of Dubonnet on a warm evening.
معنی(example):
دوبونیت معمولاً به عنوان پیشنوشیدنی سرو میشود.
مثال:
Dubonnet is often served as an aperitif.
معنی فارسی کلمه dubonnet
:
نوعی نوشیدنی الکلی طعمدار که معمولاً به عنوان پیشنوشیدنی مصرف میشود.