معنی فارسی duckery

B1

مرغ‌داری به مکانی اشاره دارد که در آن غازها پرورش می‌یابند.

A place where ducks are raised.

example
معنی(example):

مرغ‌داری با فعالیت به شدت شلوغ بود زیرا غازها در حال قه قهه بودند.

مثال:

The duckery was bustling with activity as ducks quacked around.

معنی(example):

ما به مرغ‌داری رفتیم تا درباره پرورش غازها یاد بگیریم.

مثال:

We visited a duckery to learn about raising ducks.

معنی فارسی کلمه duckery

: معنی duckery به فارسی

مرغ‌داری به مکانی اشاره دارد که در آن غازها پرورش می‌یابند.