معنی فارسی duckling
A1 /ˈdʌklɪŋ/جوجهتیغی، نوزاد جوجهاست که معمولاً در کنار مادرش در آب زندگی میکند.
A young or baby duck, still dependent on its mother
- noun
noun
معنی(noun):
A young duck.
example
معنی(example):
جوجهتیغی جوجه یک جوجهاست.
مثال:
A duckling is a baby duck.
معنی(example):
مادر جوجهتیغی جوجههایش را به حوض برد.
مثال:
The mother duck led her ducklings to the pond.
معنی فارسی کلمه duckling
:
جوجهتیغی، نوزاد جوجهاست که معمولاً در کنار مادرش در آب زندگی میکند.