معنی فارسی duckwife

B1

زن‌مرغابی، کسی که مسئولیت مراقبت و مدیریت مرغابی‌ها را دارد.

A person, often female, who tends to ducks and manages their care.

example
معنی(example):

زن‌مرغابی کشاورز از گله مراقبت می‌کرد.

مثال:

The farmer's duckwife cared for the flock.

معنی(example):

زن‌مرغابی معمولاً در مزارع روستایی مشاهده می‌شود.

مثال:

A duckwife is often seen in rural farms.

معنی فارسی کلمه duckwife

: معنی duckwife به فارسی

زن‌مرغابی، کسی که مسئولیت مراقبت و مدیریت مرغابی‌ها را دارد.