معنی فارسی duelled

B2

مبارزه کردن با شخصی دیگر.

Engaged in a duel; fought to settle a dispute.

verb
معنی(verb):

To engage in a battle.

example
معنی(example):

آنها در طلوع آفتاب مبارزه کردند، هرکدام امیدوار بودند که افتخار خود را دفاع کنند.

مثال:

They dueled at sunrise, each hoping to defend their honor.

معنی(example):

او به خاطر یک موضوع بی‌اهمیت با بهترین دوستش مبارزه کرد.

مثال:

He dueled with his best friend over a trivial matter.

معنی فارسی کلمه duelled

: معنی duelled به فارسی

مبارزه کردن با شخصی دیگر.